Web Analytics Made Easy - Statcounter

حسین پارسایی معتقد است که چند عامل مشخص و تکراری باعث شده است که هنرمندان ما کمتر به حوادث تاریخی کشورمان از جمله قیام ۱۵ خرداد بپردازند.

این کارگردان و مدیر پیشین اداره کل هنرهای نمایشی در گفتگو با ایران اکونومیست، دلایل گوناگونی را تشریح کرد که سبب شده آثار هنری کمتری در این زمینه ساخته شود.

او در آغاز این گفتگو تاکید کرد: طرح این موضوع که چرا بعد از ۴ دهه از وقوع انقلاب اسلامی، محصولات فرهنگی هنری ما کمتر به موضوعات مذهبی و تاریخی و سیر تحولات اجتماعی کشورمان از بدو پیروزی انقلاب تا امروز پرداخته‌اند، پرسشی بنیادین است که می‌توان برای آن دلایل بی‌شماری برشمرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

او با بیان اینکه این مساله تنها شامل حال رویدادهایی چون قیام ۱۵ خرداد یا دیگر رویدادهای مربوط به انقلاب نمی‌شود، یادآوری کرد: همه وقایعی که امروز کمتر مورد توجه هنرمندان قرار می‌گیرد، در دهه ۶۰ به صورت خودجوش از سوی آنان مورد توجه بوده، بدون اینکه نهادی فرهنگی، سفارشی در این زمینه داده باشد یا هنرمندی خارج از علاقه و سلیقه خود، صرفا به خاطر پول و قرارداد و سفارش، به این مضامین پرداخته باشد بلکه پرداخت به این موضوعات از سوی هنرمندان در آن مقطع کاملا دلی بوده. متاسفانه هر چه از آن دوره فاصله گرفتیم، به همان میزان از تولید محصولات هنری خودجوش کاسته شده و آثار سفارشی جای آن را گرفته که دست بر قضا جذابیت چندانی برای مخاطب نداشته و از خلاقیت‌هایی که موجب جذب مخاطب می‌شده، برخوردار نبوده است.

پارسایی درباره دلایل جایگزین شدن این رویکرد توضیح داد: از دهه ۶۰ به این سو آرام آرام نهادهای فرهنگی کوشیدند به جای فراهم آوردن بستری که هنرمندان از زاویه هنرمندانه خود به موضوعات تاریخی، اجتماعی و مذهبی بپردازند، خیلی سلیقه‌ای و بخشنامه‌ای با این موضوعات برخورد کردند تا آنچه شکل می‌گیرد کاملا مطابق میل یک دستگاه فرهنگی باشد. غافل از اینکه وقتی هنرمند ببیند سوژه‌ای که برخاسته از روح و روان و دل او و یک ضرورت اجتماعی است، به شکل سفارشی دگرگون می‌شود و او دیگر نمی‌تواند ذوق و خلاقیت خود را با سبک و سیاق و تجربیاتی که در کار هنر دارد، به نمایش بگذارد، طبیعتا شاید ترجیح بدهد در این زمینه کار نکند.

این کارگردان تئاتر اضافه کرد: شاید یکی از دلایل پرداخت کم به این موضوعات همین باشد که اجازه نداده‌ایم هنرمندان از یک منظر هنرمندانه و با سلیقه خود به این موضوعات بپردازند بلکه همیشه از سوی سرمایه‌گذار و دستگاه‌های فرهنگی، یکسری کلیشه ، بخش‌نامه یا دستورالعمل وجود داشته که می‌بایست از آن تبعیت کرد و متاسفانه از دهه ۶۰ تا به امروز همواره، این موضوع به شکل گسترده‌ای جنبه تبلیغی و رفع تکلیف برای مدیر فرهنگی داشته است .

او تاکید کرد: باید بگذاریم این جوشش در هنرمند شکل بگیرد و این دغدغه جنبه فراگیر پیدا کند تا به دغدغه هنرمند هم تبدیل شود نه اینکه او آن را از دستور کار خود خارج کند و معتقد باشد چون دستگاه‌های فرهنگی به اندازه کافی درباره این موضوع کار تبلیغی می‌کنند، مراسم می‌گیرند، بیلبورد و بنر می‌زنند، پارچه نویسی‌های گوناگون و برنامه‌های متعدد تلویزیونی دارند، دیگر نیازی نیست او در این زمینه اثری خلق کند غافل از اینکه هیچ کدام از این اهرم‌های تبلیغی، تئاتر، سینما، ترانه یا نقاشی و گرافیک نیست. وقتی از هنرهای هفتگانه صحبت می‌کنیم، یعنی از این منظر اجازه پرداخت به سوژه را داشته باشیم تا موجب شود که این موضوع، جلوه‌ای جذاب داشته باشد و با جذب مخاطب، بتواند خود را تکثیر کند ولی وقتی با نگاهی بسیار سطحی به آن پرداخته شود و برخی مدیران فرهنگی هم تنها دنبال کلیشه‌های رایج باشند، طبیعی است عده‌ای که توانایی کمتری دارند و مجالی برای دیده شدن نداشته‌اند، از این فرصت استفاده می‌کنند اما در صورت انتخاب رویکرد تبلیغاتی و سطحی، دیگر حضور هنرمندان نامی را نخواهیم داشت چون عرصه را ترک می‌کنند و صرفا سراغ موضوعات اجتماعی می‌روند و از آن منظر به به دغدغه‌های فرهنگی خود پاسخ خواهند داد.

او درباره دیگر دلایل این کم‌اعتنایی خاطرنشان کرد: وقتی رویکرد مدیران در پرداخت به این موضوعات جنبه صرفا تبلیغاتی پیدا کرد، طبیعی است تعدادی از هنرمندان این فرم از همکاری را نپذیرفتند یا به زبانی دیگر آن را خلاقانه نمی‌دیدند چون آن را حرف دل و تجربه شخصی خود قلمداد نمی‌کردند، بتدریج گروه‌های دیگری که شاید از ظرفیت هنری پایین‌تری برخوردار بودند، خیلی خام‌دستانه به این موضوعات پرداختند و متاسفانه بزنگاه‌های تاریخ کشورمان با وجود اهمیت ، ضرورت و جایگاه رفیع اجتماعی خود، دستمایه جوانانی شد که شاید تجربه پرداختن به این موضوعات را نداشتند و دوباره شکل دیگری از این آثار به صورت سفارشی و عاری از ظرفیت‌ها و زیبایی‌شناسی هنری ایجاد و آرام آرام به یک اپیدمی  تبدیل شد. بدین ترتیب اگر کسی بدون هیچ تجربه‌ای بخواهد برای خود، سابقه و اعتباری بسازد، می‌تواند با شرکت در جشنواره‌های موضوعی به این هدف دست یابد یا اگر کسی خواستار استفاده از اعتبارات فرهنگی باشد، صرفا باید به موضوعات دفاع مقدس، تاریخ انقلاب، انقلاب اسلامی و موضوعات دینی بپردازد.

او با اشاره به پیامدهای منفی چنین رویکردی ابراز تاسف کرد: آرام آرام این گسست به وجود آمد که اگر کسی خواهان بهره‌مندی از اعتبارات فرهنگی باشد، می‌بایست از دستورالعمل‌هایی که مدیران مشخص کرده‌اند و ابتدای گفتگو به آن اشاره داشتم، تابعیت محض داشته و وجه تبلیغی یا پروپاگاندا برایش در اولویت  باشد. طبیعی است با گذر زمان، ارتباطات فرهنگی بین دستگاه فرهنگی با آفرینشگران هنری قطع می‌شود تا جایی که این موضوعات علاوه بر اینکه حکم سفارشی پیدا می‌کند و ممکن است جنبه‌های شعاری هم در کنارش پدیدار شود، به مرور، مناسبتی‌تر هم می‌شود. به این معنا که مثلا در تاریخ ۱۵ خرداد، حتما نمایشی اجرا کنیم نه اینکه این موضوع بتواند در بستری از تاریخ، سوژه و دستمایه یک اثر هنری باشد و خارج از مناسبت، بر صحنه تئاتر یا بر پرده سینما برود. وقتی با مناسبت حرکت می‌کنیم، دوباره هنرمند از این موضوعات فاصله می‌گیرد چراکه او می‌خواهد اثری را خلق کند که فارغ از زمان و مکان برای همه دوره‌های تاریخی، اثر هنری مستقلی تلقی شود.

پارسایی، اجرای اپرای عروسکی «عاشورا» به کارگردانی بهروز غریب پور را یکی از مواردی دانست که هنرمند به صورت خودجوش به موضوعی دینی پرداخته و یادآوری کرد: با ایجاد فاصله میان هنرمند و سیاست گذار فرهنگی در طول ۴ دهه و وقتی متوجه شدیم که با این رویکرد نتیجه مطلوبی نگرفته ایم، متاسفانه باز هم مدیران ما در برخورد با اثری مانند اپرای «عاشورا» منفعل عمل می کنند. در حالی که این اثر اتفاقی بزرگ در عرصه هنرهای نمایشی و عروسکی کشورمان است که به صورت خودجوش توسط هنرمندی مانند بهروز غریب پور خلق شده و چرا چنین هنرمندی که بدون سفارش، به شخصیت‌ها و رویدادهای مهم ملی و مذهبی کشورمان می‌پردازد، نباید به صورت مداوم مورد حمایت باشد. اینجا باز هم دستگاه فرهنگی منفعل عمل می‌کند و طبیعی است که با قطع دوباره ارتباط‌ میان هنرمند و نهاد فرهنگی، هنرمند به حال خود گذاشته می‌شود. همین اتفاق برای دیگر هنرمندان به هنگام پرداختن به گونه‌ها و موضوعات دیگر، رخ داده. در حالیکه در دهه ۶۰ و ۷۰ چه تعداد هنرمندان شناخته‌شده، تاثیرگذار و با تجربه در ارتباط با موضوع دفاع مقدس کار می‌کنند ولی آرام آرام عرصه را ترک می‌کنند تا این جریان به یک رویکرد کاملا مناسبتی  در یک جشنواره یا در یک روز خاص تبدیل شود که بیشتر جنبه تبلیغی داشته باشد یا به عنوان انجام وظیفه و تکلیفی سطحی قلمداد شود و دیگر نتوانیم به عنوان یک رویکرد تاریخی و اجتماعی به آن بپردازیم که در آینده به عنوان مرجعی برای پژوهش و مناظره برای آیندگان مورد استفاده باشد. همه اینها در کنار هم موجب شده که پرهیزی در هنرمندان شکل بگیرد که اگر روزی منِ نوعی، نمایش «علمدار» را به خاطر یک سرباز وفادار و مدافع میهن که از جان گذشته است، کار کنم، این انگ به من زده می‌شود که کاری سفارشی می‌سازم و این نمایش را در مقابل سفارش یک ارگان یا نهاد روی صحنه برده‌ام در حالیکه شخصا هیچ کدام از نمایش‌هایی که با موضوع دفاع مقدس یا دینی یا به صورت موزیکال کار کرده‌ام، سفارشی نبوده و همیشه از طرف من تقاضا برای حمایت و پیگیری برای ساخت اثر وجود داشته است.

پارسایی خاطرنشان کرد: همه اینها برای یک هنرمند واهمه ایجاد می‌کند که اگر به عنوان نمونه به ساخت اثری درباره شهدای مرزبان یا قهرمانان ملی کشور که در ۴ دهه برای دفاع از این آب و خاک سینه سپر کرده‌اند، علاقه‌مند باشد، انگ کار سفارشی به او زده می‌شود و حال آنکه همه جای دنیا سرباز گمنام و مدافعان حریم کشور مورد احترام هستند، تندیس آنان را در میدان‌ها نصب  و هر سال برایشان بزرگداشت برگزار می‌کنند . هر مقام علی رتبه‌ای که از کشورهای دیگر به کشورشان برود، در این گذرگاه‌ها حاضر می‌شود و به یاد آنان شمعی روشن می‌کند. نمونه بارز آن میدان سرباز گمنام در فرانسه است که هر یک از مقامات سیاسی که به این کشور سفر می‌کنند، همراه با یکی از مقامات عالی‌رتبه فرانسه ، در این میدان ادای احترام می‌کنند. این نمونه‌ای است از دهه‌ها نمونه ارزش‌های فرهنگی و عقیدتی که در تمام دنیا مورد احترام است و دست بر قضا در دیگر کشورها انگ رفتار یا آیین سفارشی زده نمی‌شود اما وقتی ما قرار است به قهرمانان از جان گذشته کشورمان یا دیگر رویداهای تاریخی بپردازیم، حتی حاضر نیستیم در بستری تاریخی این شخصیت‌ها یا وقایع را در بوته نقد و تحلیل بگذاریم و این غفلتی دوگانه است.

این کارگردان ادامه داد: در دو طرف این ماجرا هم مدیریت فرهنگی ایستاده و هم هنرمند. در حالی که خودمان باید فارغ از شعارها و کلیشه‌ها، با عقل سلیم به این ارزش‌ها توجه کنیم و اگر چیزی در جان و دل‌مان نشسته و برای زبان و عزت و شرف فرهنگی کشورمان ارزشمند است، باید به آن بپردازیم.

پارسایی با اشاره به توجه هنرمندان به موضوعات تاریخی در دوره‌های گذشته یادآوری کرد: در گذشته موضوع بسیاری از نمایشنامه‌های ما به رویدادهای تاریخی برمی‌گشت. در حالیکه امروز حتی حاضر به مرور تاریخ نیستیم. شاید به این دلیل که نوعی دلزدگی و سردی به وجود آمده و هنرمندان ما نگران انگ سفارشی بودن هستند یا اینکه نهاد یا ارگانی تهیه کننده آن موضوع است که شاید از سوی هنرمندان یا مخاطبان محل تردید باشد، در حالیکه همه اعتبارات فرهنگی در کشور ما به مردم و سرزمین‌مان مربوط است. این اعتبارات برای ساخت آثار فرهنگی فاخر و به منظور ارتقای فرهنگ و معرفی استعدادهای جوان تجمیع شده و اینکه زیر این چتر بزرگ فرهنگی، به مفاهیم انسانی و ارزش‌های فرهنگی جامعه توجه کنیم. بنابراین اگر قرار است از این منظر به رویدادهای تاریخی مانند ۱۵ خرداد که واقعا اتفاق کم‌اهمیتی نبوده، بپردازیم، باید حتی فراتر از این را در نظر بگیریم. به این معنا که ممکن است هنرمندی بخواهد در نمایش خود، نگاهی متفاوت و تحلیلی به چنین رویدادهایی داشته باشد که صرفا جنبه تبلیغی ندارد. همین مقدار برای آگاهی نسل جوان و مخاطبان آثار هنری کافی است که ما آنان را با تاریخ آشنا کنیم و قضاوت را بر عهده خودشان بگذاریم تا آنچه را در گذشته رخ داده و آنچه را هنرمند هنرمندانه در قامت یک اثر هنری ساخته است، داوری کنند.

پارسایی با ابراز تاسف از توجه به متون نمایشی خارجی افزود: درک نمی‌کنم چه اجباری است که همواره سراغ متون ترجمه برویم یا به نوعی اقتباس دشته باشیم یا رویکردهای ما بدون در نظر گرفتن عزت ملی‌مان باشد مانند بسیاری از فیلم‌هایی که گاهی چهره‌ای خاکستری از کشورمان نشان می‌دهد و در جشنواره‌های خارجی مورد اقبال قرار می‌گیرد.طبیعتا مشکلات بسیاری وجود دارد که باید برای رفع آن و آبادانی کشور تلاش کرد ولی همواره می‌توان در جای جای کشور هم افتخار دید اما اینکه صرفا پرچمدار مشکلاتی باشیم و نتوانیم ارزش‌های اجتماعی و رشد و توسعه فرهنگی کشورمان را ببینیم ، هم دست هنرمند بسته می‌شود و هم دست سیاست‌گذار فرهنگی در پرداختن به رویکردهای فرهنگی تحت عنوان سیاست فرهنگی و نه فرهنگ سیاسی، بنابراین طبیعی است که این فاصله به وجود می‌آید.

 

منبع: خبرگزاری ایسنا برچسب ها: قیام 15 خرداد ، حسین پارسایی

منبع: ایران اکونومیست

کلیدواژه: قیام 15 خرداد حسین پارسایی آرام آرام ارزش ها دهه ۶۰

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت iraneconomist.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران اکونومیست» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۹۰۷۲۱۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

شیراز؛ اولین شهر ایرانی که صاحب یک روز در تقویم شد

اوج شکوفایی طبیعت شیراز در ماه اردیبهشت است، شیراز در اردیبهشت سرسبز و تماشایی است و عطر بهار نارنج در باغ‌ها و خیابان‌های این شهر باعث شده است بسیاری از افراد بگویند اردیبهشت در شیراز معنی می‌شود و اردیبهشت را ماه شیراز بدانند.

به گزارش خبرگزاری ایمنا از فارس، در زمان حمله مغول به ایران، شیراز از شهرهایی بود که از این حمله جان سالم به در برد، به همین دلیل به مامنی برای هنرمندان و دانشمندان تبدیل شد.

در همین دوره بود که مکتب نگارگری شیراز متولد شد و آثار نگارگری ارزشمندی خلق شدند، علاوه بر این شعرایی چون سعدی و حافظ و فیلسوفانی چون ملاصدرا شیرازی در همین شهر رشد و نمو پیدا کردند.

احداث کتابخانه بسیار بزرگی در زمان عضدالدوله دیلمی که کتاب‌های علمی مختلفی را در دل خود جای داده بود و باعث شده بود تا شیراز برای قرن‌ها با عنوان دارالعلم و برج اولیا شناخته شود، دلیل محکم دیگری است که این شهر را شهر فرهنگ و ادب و هنر دانست.

نام شیراز حتی در مهرهایی که از محوطه تاریخی قصر ابونصر در کنار دشت شیراز به دست آمده هم دیده می‌شود، قدمت این مهرها به اواخر دوره ساسانی و اوایل دوره اسلامی برمی‌گردند.

چگونه روز شیراز نام‌گذاری شد

در تقویم، سال به چهار فصل تقسیم می‌شد که اول و میانه هر فصل را جشن می‌گرفتند، روز ۱۵ اردیبهشت به عنوان جشن میانه بهار، به بهاربد معروف است که از جشن‌های اصلی ایران باستان شناخته می‌شود به اعتقاد زرتشتیان در این روز، زرتشت پیام‌آور اهورامزدا است.

و چه روزی بهتر از پانزدهم اردیبهشت که نه تنها مصادف با یک جشن باستانی است، بلکه زیباترین ماه سال در شیراز هم محسوب می‌شود، هوای خنک و عالی، دشت‌های پر از گل و پیچیدن عطر بهار نارنج در کوچه پس کوچه‌های شیراز، اردیبهشت را تبدیل به یکی از بهترین زمان‌های سفر به شیراز تبدیل کرده است.

واضح است که هدف از برگزاری روز شیراز، شناساندن هرچه بیشتر جاذبه‌های تاریخی، فرهنگی، ادبی و هنری شیراز است، این کار باعث رونق بیشتر گردشگری این منطقه می‌شود، نکته مهمی که در اینجا کمتر به آن توجه شده این است که برگزاری چنین رویدادهایی باعث می‌شود مردم با آداب و رسوم و سنت‌های مختلف شیرازی‌های بیشتر آشنا شوند.

ماجرای ثبت پانزدهم اردیبهشت به نام «روز شیراز» چند سال پیش برمی‌گردد، در آغاز دهه ۸۰ شمسی شورای شهر آن هنگام، پیشنهاد نام‌گذاری روزی را به نام شیراز در تقویم ملی ایران ارائه کرد و این پیشنهاد به تأیید مجلس رسید و این روز با نام شیراز ثبت شد؛ این نخستین بار بود که یکی از شهرهای ایران به صورت رسمی برای خود صاحب روز شد.

ویژگی‌های فرهنگی شهر شیراز چیزی کم از جنبه تاریخی آن ندارد و مصداق این موضوع را می‌توان احداث کتابخانه بزرگی در زمان عضدالدوله دیلمی دانست که کتاب‌های متعددی از علوم روز را در خود جای داده بود، شاید به همین دلیل باشد که شیراز برای قرن‌ها به دارالعلم و برج اولیا معروف بوده است، تا جایی که سعدی، شاعر و جهانگرد شیرازی، گفته بود:

چه شام و چه مصر و چه بر و چه بحر همه روستایند و شیراز شهر

اهمیت شیرازی بودن را نیز می‌توان در این بیت از همام تبریزی درک کرد که می‌گوید:

همام را سخن دلنشین و شیرین است ولی چه سود که بیچاره نیست شیرازی

یکی دیگر از ویژگی‌های فرهنگی شهر را می‌توان شکل‌گیری مکتب شیراز دانست در واقع مصون‌ماندن این منطقه از حمله مغولان ایلخانی باعث شد که به‌عنوان محلی امن مورد توجه هنرمندان و دانشمندان قرار گیرد و همین موضوع به‌شکل‌گیری مکتب نگارگری شیراز اول انجامید.

با این اوصاف می‌توان فهمید که ثبت یک روز به نام شیراز در تقویم ایران تا چه اندازه مهم و لازم بوده است، در واقع با چنین اتفاقی، این شهر برای خود صاحب نامی شد تا به بهانه آن، فرصت مناسبی برای پاسداشت زیبایی‌ها، هنر و فرهنگ این دیار به وجود بیاید.

خواهر خوانده‌های شیراز را بشناسید

خواهر خواندگی اصطلاحی‌است که برای پیوند بین دو شهر به کار می‌رود که از نظر فرهنگی و تاریخی شباهت‌هایی به یکدیگر دارند، هدف از این پیوند ایجاد همبستگی بین دو شهر است و زمینه را برای گردشگری و تبادل فرهنگی میان آن‌ها فراهم می‌کند.

شیراز به عنوان یکی از شهرهای تاریخی و هم‌چنین یکی از مراکز مهم فرهنگی ایران، با پیشینه‌ی تمدنی بسیار غنی، همواره با شهرهایی هم‌تراز خود خواهر خوانده بوده است.

شهر نانجینگ چین (Nanjing)،یکی از خواهرخوانده‌های شیراز است که در اردیبهشت ماه ۱۳۹۷( می ۲۰۱۸) با عقد تفاهم‌نامه‌ای، همکاری‌های فرهنگی متقابل را با شیراز آغاز کرد.

نانجینگ مرکز استان جیانگ سوست؛ این شهر در مرزهای شرقی کشور چین واقع شده و یکی از پایتخت‌های باستانی و خاستگاه تمدن و فرهنگ‌های مختلف چین است.

نانجینگ را مرکز اقتصادی، سیاسی و فرهنگی منطقه شرق چین می‌دانند که یکی از شهرهای مهم و پایتخت شش سلسله‌ی امپراطوری در چین بوده است. این شهر یکی از مهم‌ترین مراکز فرهنگی و محل تجمع فرهیختگان و هنردوستان چین به شمار می‌رفته و میراث تاریخی بسیار باشکوهی را در خود جای داده است؛ آسمان خراش‌ها، معماری باستانی بناهای شهر، موزه تاریخ و دیوار قدیمی که در طول سلسله مینگ ساخته شده است، نمونه‌ای از زیبایی‌های این شهر تاریخی و فرهنگی‌ست.

تمام این ویژگی‌ها نانجینگ را به شیراز نزدیک می‌کند و از این رو پس از عقد تفاهم‌نامه، اقداماتی از سوی شهرداران وقت دو شهر صورت گرفت تا این دو شهر را به یکدیگر نزدیک کنند و زمینه برای الگوبرداری و پیوند هرچه بیشتر فرهنگ دو شهر فراهم سازد از جمله‌ی این اقدامات می‌توان به نصب سردیس سعدی شیرازی در پارک بین‌المللی دوستی نانجینگ و هم‌چنین نصب سردیس سائوشجین شاعر چینی در باغ جهان‌نمای شیراز اشاره کرد.

شهرهای زیادی در دنیا به عنوان خواهرخوانده شیراز به حساب می‌آیند، نظیر وایمار آلمان، کوالالامپور مالزی، آکادیر مراکش، غازی آنتپ ترکیه، درسدن آلمان و نووی ساد صربستان، ژوهانسبورگ، مسقط عمان، قونیه ترکیه، دوشنبه تاجیکستان و نیکوزیا قبرس که به همین منظور سفرای این کشورها در مراسم روز شیراز حضور پیدا می‌کنند.

ضبط برنامه‌های تلویزیونی در مکان‌های گردشگری شیراز و پخش آن‌ها از صداوسیما جزو برنامه‌های روز و هفته شیراز بوده است تا توجه مخاطبان ملی و بین‌المللی به این شهر جلب شود.

به گزارش ایمنا، اردیبهشت در شیراز با زادروز سعدی شیراز آغاز می‌شود و با بزرگداشت ملاصدرا شیرازی هم به پایان می‌رسد، همه این موارد باعث شدند تا روز پانزدهم اردیبهشت به عنوان روز شیراز نام‌گذاری شود، در این روز برنامه‌های مختلفی از طرف نهادهای مختلف مانند شهرداری و شورای شهر برگزار می‌شوند که هر یک در نوع خود جذاب و دیدنی هستند.

کد خبر 750387

دیگر خبرها

  • گام‌های لرزان برای ثبت جهانی محور ساسانی کرمانشاه
  • شیراز؛ اولین شهر ایرانی که صاحب یک روز در تقویم شد
  • تعطیلی تمام موزه‌ها و اماکن تاریخی استان کرمانشاه
  • باید با روحیه جهادی، پیوسته دغدغه رفع مشکلات مردم را داشته باشیم
  • کاریکاتور/ خلیج فارس بخشی‌ از هویت تاریخی و فرهنگی ایران
  • ویترین تسنیم شماره ۶۵۸ / این کوروش افسانه است!
  • جلوگیری از رها شدگی پایه و اساس بسیج هنرمندان باشد
  • تعطیلی تمام اماکن تاریخی و فرهنگی فارس در روز شهادت امام جعفر صادق (ع)
  • لزوم واگذاری امور فرهنگی به مردم/ پیری جمعیت دغدغه جدی است
  • از پوستر رویداد ملی «وعده صادق در آئینه هنر» رونمایی شد